تاسوعا و عاشورای حسینی حقیقتی فراموش نشدنی
تاسوعا و عاشورای حسینی حقیقتی فراموش نشدنی
همه مسلمانان بر این واقعه واقف هستند که واقعه کربلا در روز تاسوعا و سپس روز عاشورا اوج رفت و تا به امروز برای مسلمانان این ماه یعنی محرم الحرام ایام مهم و تاریخی است.
تاسوعا و عاشورای حسینی حقیقتی فراموش نشدنی
به تاسوعا نزدیک می شویم:
در واقع نهم محرم را، «تاسوعا» گویند. «تاسوعا» از ریشه «تسع» به معنای نه میباشد. نهم محرم را، «تاسوعا» گویند.
روز نهم محرم روزی است که امام حسین(ع) و یارانش در محاصره نیرهای کوفه قرار گرفتند. روزی که آب را به روی اهل بیت بستند، و عصر آن روز عمر بن سعد با دستوری که از ابن زیاد دریافت کرد، آماده جنگ با حسین(ع) شد. اما به دستور امام(ع) آن شب را مهلت خواستند، تا به عبادت و راز و نیاز بپردازند.
چند روز قبل از تاسوعای سال ۶۱ هـ. ق، عمر بن سعد فرمانده لشکر دشمن، نامهای در ارتباط با عدم جنگ و صلح با امام حسین (علیهالسلام) به عبید الله بن زیاد، ـ فرماندار کوفه ـ نوشته بود؛ اما شمربن ذی الجوشن ـ که در آن زمان در کوفه بود ـ ابن زیاد را از این کار باز داشت. عبید الله نیز حرف او را پذیرفت. ابن زیاد نامهای به ابن سعد نوشت و دستور داد که: اگر حسین بن علی تسلیم نشد، حمله کن و او و یارانش را بکش. به شمر هم گفت: اگر ابن سعد از این دستور سر باز زد، گردن او را بزن و خود فرمانده لشکر باش.
این روز به دلیل این که بر اهل بیت سخت گذشت و شاید یکی از روزهای بسیار سخت و مصیبت بر خاندان پیامبر بود، تاسوعای حسینی نام گرفت. امام صادق(ع) فرمود: “تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمد. ابن زیاد و عمر سعد از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز، حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد”.
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
شمر نامه را پیش از ظهر روز پنج شنبه نهم محرم (تاسوعا) به کربلا رساند. ابن سعد که نسبت به صلح با امام حسین خوشبین بود، به یکباره در برابر نامه عبیدالله قرار گرفت و راه گریزی برای خود نیافت. از سویی او میدانست که امام، تسلیم نمیشود و از طرفی دیگر طرح صلح او با شکست مواجه شده بود. عمر بن سعد دو گزینه در جلوی خود داشت:
- نبرد با امام حسین (علیهالسلام).
- رها کردن فرماندهی که محروم شدن از رسیدن به حکومت ری و گرگان را به همراه داشت.
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
پذیرفتن هر یک از این دو راه برای او دشوار بود؛ ولی حب ریاست و هوای نفس، چنان بر وی غلبه یافته بود که دنیا را بر آخرت ترجیح داد و راه نخست را انتخاب کرد و تصمیم گرفت فرمان عبیدالله را اجرا کند و با امام حسین (علیهالسّلام) به نبرد بپردازد. به همین جهت در روز نهم محرم بعد از نماز عصر سپاهیان خود را آرایش داد و آنان را آماده حمله نمود.
در روایتی می خوانیم : حضرت موسی بن عمران در مناجات خود عرضه داشت : بار خدایا! چرا امت حضرت محمّد را بر دیگر امت ها برتری دادی ؟ خطاب آمد: به خاطر ده چیز. حضرت موسی عرض کرد: آن ده چیز کدام است تا به بنی اسرائیل بگویم عمل کنند؟ فرمود: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم و عاشورا. حضرت موسی عرض کرد: عاشورا چیست ؟ خطاب رسید: عاشورا عبارت است از گریستن یا حالت گریه به خود گرفتن و نوحه و مرثیه خواندن در عزای سبط رسول خدا
ای موسی ! هیچ بنده ای از بندگانم بر حسین و مظلومیت او گریه و ناله نمی کند مگر این که اهل بهشت خواهد بود.
ازحدیثی از حضرت رضا(ع) فهمیده می شود کار کردن تنها در روز عاشورا منع شده است , نه تاسوعا; وانگهی کار در روزعاشورا حرام نیست ; مکروه است چون خیر و برکت و یمن ندارد.
تاسوعا و عاشورای حسینی حقیقتی فراموش نشدنی
عاشورا و کربلا در کلام پیامبر اکرم(ص)
روایات متعددی در منابع شیعه و اهل سنّت از پیامبر اکرم(ص) درباره شهادت امام حسین(ع) و عاشورای او نقل شده است که فقط به یک روایت از طریق اهل سنّت اکتفا می کنیم عایشه می گوید:
«روزی جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و به آن حضرت وحی نمود حسین نزد پیامبر(ص) وارد شد و از شانه و پشت آن جناب بالا می رفت و بازی می کرد. جبرئیل گفت:
«یا محمّد! انّ امّتک ستفتّن بعدک و یقتل ابنک هذا من بعدک؛ ای محمد! به زودی امّت تو فتنه می کنند و این فرزند کوچک تو را پس از تو خواهند کشت آنگاه جبرییل دست برد و خاک سفید رنگی آورد و گفت فرزندت در این سرزمین که نام آن «طف» است کشته می شود پس از آنکه جبرئیل از نزد رسول خدا(ص) رفت، آن حضرت در حالی که خاک را در دست داشت و گریه می کرد بر گروهی از یارانش که ابوبکر، عمر، علی(ع)، حذیفه، و عمار و ابوذر در بین آنها حضور داشتند وارد شدند و فرمود:
«اخبرنی جبرئیل ان ابنی الحسین یقتل بعدی بارض الطف و جائنی بهذه التّربه فاخبرنی انّ فیها مضجعه؛ جبرئیل به من خبر داده است که فرزندم حسین پس از من در سرزمینی به نام طف کشته می شود و این خاک را به من نشان داده که محل شهادت و قبر او در این خاک خواهد بود.»
تاسوعا و عاشورای حسینی حقیقتی فراموش نشدنی
عاشورا از نظر امام سجاد(ع)
حضرت سجاد(ع) که خود از نزدیک شاهد حوادث عاشوراء بود هرگز آن را فراموش نکرد و تا آخر عمر برای حوادث آن اشک ریخت و دیگران را نیز تشویق می کرد، هرگاه چشمش به غذا و آب می افتاد گریه می کرد. روزی یکی از خدمتگذاران آن حضرت عرض کرد: آیا هنوز زمان پایان حزن و اندوه شما فرا نرسیده است. فرمود: وای بر تو! یعقوب دارای دوازده فرزند بود خداوند یکی از آنان را از جلوی چشمش دور و پنهان کرد. چشمان یعقوب از اندوه سفید شد در حالی که یوسف زنده بود.
امّا من در جلو چشمانم شاهد بودم که پدرم،برادرم، عمویم هفده تن از اهلبیتم و گروهی از یاران پدرم را به قتل رساندند، و سرهایشان را از تن جدا کردند آنوقت چگونه اندوه من به پایان برسد. علاوه بر آن در کربلا ناموس اهلبیت به اسارت رفت که این داغ را هرگز نمی شود فراموش کرد.
و همچنین نقل شده است که امام سجّاد(ع) به عبیداللّه بن عباس بن علی نگاه کرد و اشکش جاری شد سپس فرمود: «هیچ روزی سخت تر از روز احد برای رسول (ص) نبود که در آن روز عمویش حضرت حمزه، شیر خدا و شیر رسول خدا(ص) کشته شد و بعد از آن روزی سخت تر از روز موته نبود که پسرعمویش جعفر بن ابی طالب کشته شد.
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
سپس فرمود: هیچ روزی مثل (روز عاشورا) روز امام حسین(ع) نیست (چرا که) سی هزار نفر که به گمان خود امّت پیغمبر(ص) بودند، جمع شدند و هر یک قربهً الی اللّه برای کشتن پسر پیغمبر(ص) خود را آماده کرده بودند، در حالی که آن حضرت آنها را نصیحت و موعظه کرد، امّا نصیحت پذیر نشدند تا این که او را از راه دشمنی، مظلومانه کشتند.»
و در ماه مبارک رمضان نیز حضرت هنگام افطار به یاد روز عاشورا می افتاد و می فرمود: «وا کربلا واکربلا» و این جمله را همواره تکرار می کرد که «کشته شد پسر رسول خدا در حالی که خایف بود! کشته شد پسر رسول خدا در حالی که تشنه بود» این جملات را آنقدر تکرار می کرد و گریه می کرد که لباسش بر اثر اشک خیس می شد.
تاسوعا و عاشورای حسینی حقیقتی فراموش نشدنی
عبرت گرفتن و بصیرت یافتن
حادثه بزرگ عاشورا علاوه بر جنبه الگو سازی که با مشاهده و دقت در رفتار و گفتار امام حسین ـ علیه السلام ـ و یارانش در طرف حق دارد، دارای طرف دیگری هم هست که بعد گمراهی و شقاوت طرف باطل است. تعبیری که مقام معظم رهبری بارها در سخنرانی های خود بر آن تکیه داشتند، یعنی تعبیر «عبرت های عاشورا» به همین نکته اشاره دارد.
وقتی در بازخوانی واقعه کربلا می شنویم که افراد زیادی (ده ها هزار نفر) با ظاهر و گفتار مسلمانی و حتی با شعار الله به جنگ امام زمان خود آمده اند، این فکر در ما زنده می شود که ممکن است کسی حتی به اسم اسلام و قرآن و با ظاهر اسلام به صحنه بیاید و اصل اسلام حقیقی را هدف قرار دهد. این توجه که هر ساله با برپایی مراسم عزاداری و سوگواری کربلا در بیننده و شنونده تکرار می شود، دو نوع عبرت گیری را در خود دارد: الف)دشمن شناسی ؛ ب) خودشناسی.
الف) دشمن شناسی:
دقت در روش دین داری انحرافی و عملکرد ظالمانه دشمنان امام حسین ـ علیه السلام ـ علاوه بر تذکری که در مورد پیچیدگی درونی خود انسان می دهد، جنبه دیگری نیز دارد و آن، شناخت شیوه های فریب و ظاهر سازی دشمنان اسلام حقیقی است. قرن هاست که دشمنان دین و معنویت دریافته اند که برنده ترین سلاح برای نابودی اسلام، چیزی جز اسلام ظاهری و خالی از حقیقت نمی تواند باشد.
از زمان معاویه که برای بر پاکردن سلطنت، خود را خلیفه پیامبر خدا نامید تا هم اکنون که دشمنان جمهوری اسلامی از نمادهای اسلامی و دینی در جذب طرفداران استفاده می کنند، همیشه محکم ترین سنگر دین ستیزان، ساختن دین بدلی و جعلی بوده است. در کربلا این نیرنگ همیشگی پررنگ تر از همیشه خود را نشان می دهد و البته آشکار تر از همیشه نیز رسوا می شود با اعمال بسیار فجیعانه ای که انجام می دهند.
بنابراین، عاشورا صحنه بزرگ رسوا شدن منحرفان و دنیا طلبانی است که با لباس دین به جنگ دین آمده اند و چه تذکری برای یک جامعه دینی می تواند مؤثر تر از این باشد که این رسوایی را هر ساله با برپایی مراسم، زنده کند؟
ب) خودشناسی:
آیا برای مسلمان حقیقی بودن، حفظ ظاهر و گفتار مسلمانی کافی است؟ این پرسشی است که هر بار وقتی با رفتار و عملکرد لشکر عمر سعد در مقابل امام حسین ـ علیه السلام ـ در کربلا مواجه می شویم از خود می پرسیم. بی شک ظاهر اسلام و احکام ظاهری دین از ضروریات است و حفظ آن واجب است، امّا آیا کافی هم هست، بازخوانی واقعه عاشورا هر بار پاسخ منفی به این پرسش را به صورت مستند ارائه می کند.
بسـیاری از دشمنان اهل بیت چه در کربلا و چه در مراحل دیگری از تاریخ اسلام که در مقابل امامان معصوم صف آرایی کردند، ظاهر مسلمانی داشتند. بنابراین، پرسش بعدی مطرح می شود: پس چه چیز دیگری برای کامل شدن دین داری ما علاوه بر ظاهر دین لازم است که آنها نداشتند و باعث شد که به شقاوت ابدی دچار شوند؟ این پرسش در عاشورا به صورتی پررنگ تر از هر زمان دیگری خود را نشان می دهـد.
حرص و طمع به اندوختن مال دنیا و زیاده خواهی ها چگونه انسان را از حقیقت دین تهی می کند؟ چگونه می توان در مواقع حساس، دین خود را حفظ نمود و از خشم و غضب الهی نجات پیدا کرد؟
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
ایـن ها و پرسش های دیگری از این قبیل، همه با تفکر در اعمال و رفتار دشمنان امام حسین ـ علیه السلام ـ در کربلا مطرح می شوند و بدون اندیشیدن در این مسائل مگر ممکن است کسی بتواند خود را عزادار واقعی امام حسین بداند. اگر پای صحبت عزاداران به ظاهر ساده و کم سواد هم بنشینیم می بینیم که مسائلی شبیه به همین پرسش ها را بارها در ضمن مراسم امام حسین ـ علیه السلام ـ از خود پرسیده اند و در مورد آن فکر کرده اند.
وقتی این تفکر و دقت ها با احساس عمیق عاطفی همراه می شود (که اوج آن گریه کردن است) آن وقت می توان تأثیر عزاداری های هر ساله بر پیشرفت معنوی افراد را فهمید.
تا خون شهید کربلا می جوشد
با یاد محرّم دل ما می جوشد
داغ غم او، همیشه عالم سوز است
تا هست خدا خون خدا می جوشد
۲۰ حدیث زیبا درباره نماز از ائمه اطهار